متن آهنگ رضا صادقی به نام دستای یه مرد

 

شب پر از بهت و سکوته ، کوچه ها ساکت و سردن

بچه ها تشنه ی لمس ، دستای گرم یه مردن

اونکه قلبش مثل دریاست ، مثل آسمون بزرگه

توی شهر نانجیبی که پر از زوزه ی گرگه

اونقدر درداش بزرگه واسه قلب پر غرورش

که فقط یه چاهه تو شهر که شده سنگ صبورش

ولی بچه ها می دونن که پدر خسته نمیشه

کوله بار مهربونی همیشه رو شونه هاشه

♫♫♫

اما یک صبح غم انگیز ، یکی ماهشونو دزدید

یکی از جنس سیاهی ، مرد غصه ها رو دزدید

دست بی رحم زمونه آرزوهاشونو سوزوند

چه شب تلخ و سیاهی چشم بچه ها رو در موند

چشم بچه ها رو در موند چشم بچه ها رو در موند

اونقدر درداش بزرگه واسه قلب پر غرورش

که فقط یه چاهه تو شهر که شده سنگ صبورش

ولی بچه ها می دونن که پدر خسته نمیشه

کوله بار مهربونی همیشه رو شونه هاشه